بدون عنوان
لیدا و پوریا خرداد 94 عنبران
حرم امام رضا(ع) اردیبهشت 94
اسفند 94
پل عابر پیاده
نفس مامان و بابا بزرگ شده و مامانش خیلی وقته دیگه شیرین کاریاشو ننوشته دیروز دخترم تو 22 ماهگی واسه اولین بار صبح با مامانی از خونه تا مهد پیاده رفتن و ظهر هم پیاده برگشتن، دخترم همه مسیر رو پیاده اومده و دو بارم از پل عابر پیاده رد شده که اولین تجربه پا کوچولومون بود بووووووووووووووووووووووووووووووووووس ليداجون اسكوتر بازيم ياد گرفته و ديگه واسه بازي با اسكوتر به كمك مامان و بابا نيازي نداره
نویسنده :
azam
12:41
19 ماهه زیبای من
لیدا دختر نازنین من الان شده 19 ماهه شعرایی که میخونه *تولدت مبارک( تلبده مبالک) * بارون میاد جرجر گل گل گل (قل قل ) *کلاغه میگه غار غار ات...
نویسنده :
azam
10:58
بدون عنوان
30/11/93 امروز واکسن 18 ماهیگیتو زدم کوچولوی نازم دلم سوخت ولی برای سلامتی خودت بود، خیلی دردت اومد ولی نمیدونستی چی شده دستتو گرفته بودی به پوشکتو میگفتی پی پی کردم ، فدات بشم که انقد شیرین زبون و نازنینی
نویسنده :
azam
12:38
سالن پاتیناژ پدیده بهمن ماه 93
بدون عنوان
کوچولوی مامان خیلی زود داره بزرگ میشه ، دختر قشنگم داره 18 ماهش تموم میشه همه چیزو میفهمه دیشب بابایی به شوخی از رو پتو هولش داد پایین دخترم گلایشو به مامانی کرد با زبون کودکانش به من گفت ( بابا زد) وقتی که بابایی دیر میاد میره پشت در و (میگه الان بابا میاد)
نویسنده :
azam
13:06