لیدالیدا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

لیدا

پل عابر پیاده

نفس مامان و بابا بزرگ شده و مامانش خیلی وقته دیگه شیرین کاریاشو ننوشته  دیروز دخترم تو 22 ماهگی واسه اولین بار صبح با مامانی از خونه تا مهد پیاده رفتن و ظهر هم پیاده برگشتن، دخترم همه مسیر رو پیاده اومده و دو بارم از پل عابر پیاده  رد شده که اولین تجربه پا کوچولومون بود بووووووووووووووووووووووووووووووووووس ليداجون اسكوتر بازيم ياد گرفته و ديگه واسه بازي با اسكوتر به كمك مامان و بابا نيازي نداره
31 خرداد 1394

19 ماهه زیبای من

لیدا دختر نازنین من الان شده 19 ماهه شعرایی که میخونه *تولدت مبارک( تلبده مبالک)                      *  بارون میاد جرجر                             گل گل گل (قل قل ) *کلاغه میگه غار غار                                   ات...
10 فروردين 1394

بدون عنوان

30/11/93 امروز واکسن 18 ماهیگیتو زدم  کوچولوی نازم دلم سوخت ولی برای سلامتی خودت بود، خیلی دردت اومد ولی نمیدونستی چی شده دستتو گرفته بودی به پوشکتو میگفتی پی پی کردم ، فدات بشم که انقد شیرین زبون و نازنینی
6 اسفند 1393

بدون عنوان

کوچولوی مامان خیلی زود داره بزرگ میشه ، دختر قشنگم داره 18 ماهش تموم میشه همه چیزو میفهمه دیشب بابایی به شوخی از رو پتو هولش داد پایین دخترم گلایشو به مامانی کرد با زبون کودکانش به من گفت ( بابا زد) وقتی که بابایی دیر میاد میره پشت در و (میگه الان بابا میاد)
26 بهمن 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به لیدا می باشد